شیوا هستم و تشنه محبت عشق پاک

عشق تنها معجون هستی

شیوا هستم و تشنه محبت عشق پاک

عشق تنها معجون هستی

آرزوهای شکسته

همانگونه که بچه ها با چشمهای گریان اسباب بازیهای شکسته ی خود را برای تعمیر وبازسازی نزد ما میاورند من نیز رویاهای شکسته ام راپیش خدا برد م چرا که او دوست من بود اما به جا ی این که او را با صلح و ارامش تنها گذارم تا کارش را انجام دهد در اطراف او پرسه زدم وکوشیدم با راه وروش خودم او را کمک کنم سرانجام کوشیدم انها راپس بگیرم وگریان گفتم چگونه میتوانی تا این حد اهسته پیش بروی او گفت فرزندم چه کار میتوانم بکنم توهرگز اجازه نمیدهی که کارها در مسیر خیر وصلاح تو پیش برود.
"لورتا برنز"
براستی بزرگترین مبارزه انسان چیست؟
درست حدس زده اید اینکه تصمیم بگیرد که آزاد باشد.اما بهای آزادی در چیست؟
نظرات 4 + ارسال نظر
رضا مشتاق دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 21:36 http://ibu.blogsky.com

انسان
عشق
خدا
آزادی...

رو چه چیزای سختی دست گذاشتی !
...
پرهیز کن ... پرهیز کن دختر

رضا مشتاق دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 21:38

... در هر حال
از لطفی که داشتی ممنون

ارطه چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:34 http://yekdo3.mihanblog.com

وبلاگ خوشگلی داری...

سعید شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:48 http://www.jade-abrisham.com

سلام ببخشید . شما خانم شیوا قربانی زاده هستید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد